فروش‌های بالای ۱۰ میلیارد تومان حراج تهران کدامند؟-راهبرد معاصر

فروش‌های بالای ۱۰ میلیارد تومان حراج تهران کدامند؟

چهار اثر در حراج تهران بالای ۱۰ میلیارد تومان فروش رفت که جزییات ان را در ادامه می خوانید.
تاریخ انتشار: ۱۹:۵۲ - ۲۶ دی ۱۴۰۰ - 2022 January 16
کد خبر: ۱۱۸۰۳۶

به گزارش راهبرد معاصر  پانزدهمین دوره حراج تهران که به آثار هنر مدرن ایران اختصاص داشت، با فروش تمامی ۸۰ اثر ارائه شده به مبلغ ۱۵۸ میلیارد و ۸۹۰ میلیون تومان به کار خود پایان داد.

چهار اثر در این حراج بالای ۱۰ میلیارد تومان فروش رفت که در مجموع بیش از ۳۹ میلیارد از حجم فروش این حراج را به خود اختصاص دادند.

اثر «شاعر نشسته» با قیمت ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون ‏تومان

اثر شاعر نشسته پرویز تناولی با برآورد قیمت ۱۲ تا ۱۴ میلیاردتومان ارایه شد و در نهایت به قیمت ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون ‏تومان چکش خورد.

پرویز تناولی از پیشگامان هنرنوگرا، مجسمه‌ساز، نقاش، پژوهشگر، مجموعه‌دار و از جمله بنیان‌گذاران جنبش سقاخانه در ایران است. تناولی را «شاعر مجسمه‌»‌ها می‌نامند چرا که در زمینه مجسمه‌سازی به معادل‌های بصری برای مفاهیم ادبی و داستان‌های تغزلی تاریخ ایران دست‌یافته است. روحیه‌ جست‌وجوگر تناولی از همان جوانی، باعث شد تا خیلی زود در کنار خلق آثار هنری، به کار گردآوری و پژوهش درباره هنرهای صناعی و عامیانه ایران اهتمام ورزد و در این رهگذر با انواع هنرهای قدیمه و تکنیک‌های سنتی در کار صنایع‌دستی آشنا شد که بعدها در مجسمه‌هایش بازتاب یافتند.

اثر حاضر با عنوان شاعر نشسته، مربوط به مجسمه‌های برنزی و متأخر تناولی است که در ساخت آن هندسه و خوشنویسی به صورت همزمان به‌کارگرفته شده است. آن‌چه این اثر را خاص و دلپذیر می‌کند آن است که مجسمه با تهی شدن از قالب انسانی، بیش از آن‌که شبیه تمثالی بت‌گونه باشد، یادآور صندلی است. گویی شاعرِ عاشق، در عطش وصال معشوق، چنان از خود خالی شده که هیچ از او باقی نمانده و در آرزوی یگانگی با محبوب به تمثیلی از انتظار بدل شده است. در عین حال، فرم صندلی به گونه‌ای مجسم شده که سه بخش بدن انسانی، یعنی سر، بالاتنه و پایین‌تنه را در خود دارد. در بخش سر، حفره‌ای در بالای اثر دیده می‌شود که به واسطه فرم شبیه به چشم است.

گویی شاعر، معشوق را نه از دریچه چشم سَر، بلکه به واسطه چشم سِر نگاه می‌کند و عطر حضور او را به درون فرامی‌خواند. در قسمت بالاتنه نیز سه بخش به مثابه دستانی که در دو سوی بدن قرار گرفته‌اند دیده می‌شود. قسمت میانه این بخش برخلاف دیگر بخش‌های مجسمه، خالی از حروف‌نگاری است و در هیبت یک استوانه صیقل‌یافته، نمادی از درون، قلب و دلی پاک است که شاید با اشک دیده چنان سُفته شده که نقش معشوق را منعکس می‌کند. در عین حال این قابلیت صیقلی، برای مخاطبی که در جلوی مجسمه می‌ایستد، تجربه‌ای خاص می‌آفریند و با انعکاس تصویر مخاطب، تعاملی از فرم در حال حرکت و متغیر را شکل می‌دهد که از حرکت و قرارگیری مخاطب در روبه‌روی پیکره ایجاد می‌شود.

قسمت پایین‌تنه نیز در واقع همان نشیمن‌گاه صندلی است که به واسطه کشیدگی دو بخش بالاتنه و سَر، شکوه صندلی را در بالاترین حد خود تصویر می‌کند. این شکوهمندی ایجاد شده از تناسب بلندی پشت صندلی و نشیمن‌گاه، سبب می‌شود فرم کلی اثر، از یک صندلی ساده فاصله بگیرد و به واسطه شکوه ایجاد شده، تمثیلی از تخت و سریر شاهی باشد. گویی شاعر همان پادشاه تکیه زده بر اریکه قدرت است که در فنای خود، سلطان جهان می‌شود و تمام زمزمه‌های عاشقانه‌اش را چون خط‌نگاشت‌هایی بر دل و جان خود صورت می‌بخشد. در این میان تنها دل است که بی‌آلایش و پاک، نقش معشوق را منعکس می‌کند و بدین طریق عشق را به صورتی تعین‌یافته بدل می‌سازد.

اثر «شیراز» منیر فرمانفرماییان به قیمت ۱۳ میلیارد تومان

اثر شیراز منیر فرمانفرماییان با برآورد قیمت ۸ تا ۹ میلیارد ارائه شد و در نهایت به قیمت ۱۳ میلیارد تومان فروش رفت.

هنر منیر فرمانفرماییان وامدار هندسه‌گرایی متعالی در هنر ایرانی اسلامی است که با انگاره‌های فرمالیستی مدرنیسم به هم می‌آمیزد و اثری شگفت‌آور و خاص را شکل می‌دهد که نگاه تمامی منتقدان غربی و شرقی را به خود جلب کرده است. استقبال از آثار این بانوی هنرمند ایرانی در سال‌های اخیر دلیل این مدعاست که هنر وی در هر نوع رویکرد چه غربی و چه ایرانی جایی برای تأویل و بررسی دارد.

تجربیات هنرمند از دوران کودکی و زندگی در بافت سنتی خانه‌های قدیمی، حکمت استعاری شرقی را در روح او دمید. خاطره دیدن آن خانه‌های کهن که با انواع کاشی‌ها و آیینه‌کاری‌ها تزیین شده بودند، برای همیشه به مثابه نمادی از ایران و ایرانی در ذهن کاوشگر او باقی ماند و سال‌ها بعد تحصیل در بهترین و شناخته‌شده‌ترین آکادمی‌های هنری چون دانشکده هنرهای زیبای تهران، دانشگاه کورنل نیویورک و مدرسه طراحی پارسونز سبب بروز این خاطرات در قالب نو، مدرن و فرمالیستی شد.

اثر پیش‌رو با یک تقسیم هندسی منظم، در فرمی تکرارشونده و ثابت کل بستر تابلو را می‌پوشاند. فرم اصلی اثر، لوزی‌هایی است که از تقاطع خطوط مورب ایجاد شده و سپس با خطوطی باریک از آیینه در کنار هم قرار گرفته‌اند. نوع قرارگیری این خطوط آیینه‌ای به صورت افقی و عمودی در تقابل کامل با خطوط مورب لوزی قرار می‌گیرد و سبب پیدا شدن فرم مربع در قسمت وسط هر لوزی می‌شود. این نوع برخورد با هندسه، نه تنها یادآور جستارهای مدرنیستی چون نئوپلاستیسیزم، بلکه نشانگر وجهی شرقی از ارتباط خرد ریاضی با زیبایی نیز است.

در تفکر شرقی، هندسه مقدس به واسطه ساختارهای ماندلایی، اصل شکل‌گیری حیات را در بیانی استعاری بازآفرینی می‌کند و مفهوم متافیزیکی از تکثر عالم را شکل می‌بخشند که حضور اصلی ثابت و همیشگی را در خود تکرار می‌کند. در عین حال به واسطه استفاده از ماده آیینه، امکان انعکاس محیط در اثر فراهم آمده و همواره چیزی از زمان حال در تابلو حاضر می‌شود. همین به اثر بُعد تعاملی یا اینتراکشن می‌دهد که کاملاً با انگاره‌های هنر معاصر همخوان بوده و بدین لحاظ اثر را از بافتار صنایع دستی و دکوراتیو به پیش می‌راند و به مرزهای هنر معاصر نزدیک می‌کند.

«بدون عنوان» سهراب سپهری به قیمت ۱۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان

اثر بدون عنوان سهراب سپهری با برآورد قیمت ۱۰ تا ۱۲ میلیارد ارائه شد و در پایان به قیمت ۱۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان چکش خورد.

سهراب سپهری گردشگر آفاق و هزاره‌های از دست‌رفته، در سال‌های پایانی عمرش پیوسته تلاش کرد تا با رسانه نقاشی، بی‌کرانگی و برداشتی ازلی از مفهوم زندگی را از طریق بداهه‌نگاری‌های آنی از طبیعت بر پهنه بوم ثبت و ضبط کند. وی، در مهم‌ترین دوره از کارنامه هنری‌اش مجموعه شگفت‌انگیزی از نقاشی‌هایی با مضمون «تنه‌درختان» را خلق کرد که اصلی‌ترین دستاورد آن کشف معانی مشترک میان نقاشی و شعر او بود. سپهری در این نقاشی‌های نیمه‌تجریدی، به تجسم جهانی شاعرانه و اندیشه‌های عرفانی‌اش پرداخت و تصاویری خلاصه‌شده از طبیعت را تا مرز انتزاع ناب به تصویر کشید. آنچنان که آثار این دوره او را می‌توان بازتابی از تعمق و تفکر نقاش در جهان پیرامون و لحظه‌ای از یکی‌شدن ذهن هنرمند و روح هستی به حساب آورد.

در اثر پیش‌رو، سپهری نتیجه سال‌ها تجربیات صوری و اندیشه‌ورزی‌اش در فضای عرفان شرقی را با کشف ارزش‌های فضای خالی و خلأ در کنار طبیعت‌گرایی در هم آمیخته است. انتخاب رنگ‌های سیاه، تونالیته‌هایی از رنگ قهوه‌ای و اخرایی، تمهیدی هوشمندانه از سوی نقاش برای ایجاد نوعی هارمونی رنگی است که نتیجه‌ آن اثری ساده، روان ولی پرمعنا همچون شعرهایش است. تنه درختان این‌جا اشیایی ساکن و آرام هستند که در خلوت‌نشینی و درون‌نگری‌های نقاشِ شاعر بر گستره بوم بازآفرینی شده‌اند، ولی در حقیقت چشم بیننده را به فراسوی بوم خیره می‌کنند. گویی این تمام آن نقشی است که هنرمند در تنهایی و انزوای خود زده تا شخصیت درونی شعرها و نقاشی‌هایش را در نقطه‌ای آرمانی به هم پیوند دهد و تابلوی حاضر یکی از مصادیق آن است.

سهراب سپهری را می‌توان چهره ملی هنر نوگرای ایران دانست؛ کسی که آوازه‌اش در شاعری و نقاشی نه تنها چهره‌ای محبوب از او در ایران ساخته بلکه هنر او را به عنوان نمادی از مدرنیسم شرقی‌مابانه، جهانی کرده و درخشش او را در عرصه‌ حراج‌های بین المللی به همراه داشته است.

جست‌وجوی او در طبیعت چه آن هنگام که نیزارها و تخته‌سنگ‌ها را نقاشی می‌کند، چه آن زمان که دورنماهای روستایی را بر بوم تجسم می‌بخشد و چه در تصویر تنه‌درختان مهیب و پرصلابت، همواره با رنگ و بوی شاعری و شاعرانگی همراه است.

علاقه سپهری به طبیعت و نگاه طبیعتگرایانه حاکم بر اشعار و نقاشی‌هایش را می‌توان یکی از شاخه‌های هنر مدرنیستی دانست که توسط بسیاری دیگر از نقاشان ایرانی نیز دنبال می‌شد. حتی تأثیرپذیری او از هنر شرق دور، به‌خصوص فرهنگ بودایی و نگرش‌های ذن هم در آثار هنرمندانی چون ناصر عصار و پری‌یوش گنجی نیز وجود دارد. سپهری تنها هنرمندی نیست که مناظری فاقد حضور انسانی می‌کشد و یا به تعلیمات شرق دور دلبسته است؛ اما می‌توان او را تنها شاعر طبیعت دانست که توانسته روح طبیعت را با عمقی ستودنی درک کند و آن را در سبکی شخصی و زبانی خاص تجسم بخشد.

بدین لحاظ درختان سپهری نظیر ندارند و با درختان هیچ نقاش دیگری قابل مقایسه نیستند؛ چراکه روحیه شاعرانه نقاش را همراه با بکرترین و ناب‌ترین آموزه‌های شرق‌گرایانه توأمان بازتاب می‌دهند. این نگاه تغزلی به طبیعت و حل موجودیت خود در آن به نحوی در تقابل با زمانه صنعت‌زده معاصر نقاش هم هست.

«لا+لا+صر» حسین زنده‌رودی به قیمت ۱۱ میلیارد فروش 

اثر لا+لا+صر حسین زنده‌رودی با برآورد قیمت  ۸ تا ۹ میلیارد ارائه شد که در نهایت به قیمت ۱۱ میلیارد فروش رفت.

حسین زنده‌رودی از جمله شناخته‌شده‌ترین هنرمندان نوسنتگرای ایرانی است، که استادانه موتیف‌های موجود در هنرهای سنتی و خوشنویسی ایرانی را با زیبایی‌شناسی هنر مدرن ترکیب کرد. او همچنین یکی از پایه‌گذاران جریان سقاخانه در تاریخ هنر ایران است. آثارش دارای تصور و تخیلی نیرومند بوده و توانایی قلم و تسلطش در رنگ‌آمیزی شگفت‌انگیز است. در آستانه دهه پنجاه، وی پس از پی‌بردن به ضرورت ایجاد یک زیبایی‌شناسی متحول، به بیانی ابداعی از موتیف‌های ساختمند موجود در هنر خوشنویسی و عناصر شیعی روی آورد و به ارایه آثار خط‌نگاری مبتنی بر مبانی هنر مدرن با هویتی متفاوت پرداخت.

در اثر پیش‌رو، انتخاب هوشمندانه خطاطی و استفاده از فرم حروف که از لحاظ تاریخی ثابت‌ترین شیوه رایج بیان هنری در ایران به حساب می‌آید، به زنده‌رودی این فرصت را داده تا از چشم‌انداز یک نقاش با شکل حروف فارسی برخوردی متفاوت داشته باشد. از این‌رو وی با تهی‌کردن کلام و نوشتار از معنا مبانی زیبایی‌شناختی و ساختار فرهنگ تصویری ایرانی‌- اسلامی را دگرگون ساخت تا آثارش در مرز میان نقاشی و نوشتار بایستند.

او در این دوران و اثر حاضر، تحت‌تأثیر جریان لتریسم و هایپرگرافیسم در پاریس بود و در این رهگذر، با به‌کارگیری رنگ‌آمیزی پویا و حروف به مثابه ابزاری کارآمد برای ایجاد ارتباط با مخاطب غربی، نه فقط روح عناصر تزیینی اصیل سرزمینش را به مدار حقیقی‌شان باز گرداند، بلکه در عین حال شالوده یک فضای نو را پایه‌ریزی کرد که در خارج از ایران به‌شدت مورد استقبال منتقدان و هنردوستان قرار گرفت.

رویکرد فرمالیستی در اثر حاضر تمهیدی است برای رهایی واژگان و حروف از محدودیت‌های زبانی و معنایی و همین ویژگی این تابلو را با حسی جهان‌شمول پیوند می‌زند. در نتیجه روح خسته و تکراری خوشنویسی کلاسیک را از بن‌بست نجات داده و تجدید حیات می‌بخشد. در عین حال تصویر طلسم‌گونه و رج‌زدن‌ها در کرسی‌های موازی از ترکیب شبکه خطوط مشکی بر بستر رنگارنگ حروف، کیفیتی رمزآلود و مفهومی را پیش روی بیننده معنا می‌کند که نشانگر تغییرات ساختاری سبک کار هنرمند در این دوران به نگرشی آوانگارد از تکرار گزاره‌های آشنا با ضرباهنگی پیوسته و نامیراست.

نقاش در اثر حاضر با استفاده سنجیده و فنی، اما خودانگیخته، از نوشتار فارسی گستره بصری متفاوتی از فرم حروف را در قالبی تکرارشونده در نظمی خطی و درهم فشرده به نمایش می‌گذارد؛ ترکیبی متعادل و پویا که در ساختار کلی بوم، بافتی غنی از نشانه‌ها به شیوه‌ای بیانگرانه و رازآلود در تابلو غلیان یافته‌اند. زنده‌رودی رها شده از سلطه قواعد دست ‌و پاگیر سنت خوشنویسی، به کشف فضاهایی تازه با کارکردی مستقل از نشانه‌های تصویری روی آورده که روشی اختصاصی در کار این نقاش به حساب می‌آید. در این‌جا تداوم در انتخاب سطور و کرسی‌بندی‌های موازی همچنان کارکرد دارد اما در خدمت نمایش فضاهای انتزاعی از نقاشی با عنصر خط است.

در اثر حاضر خطوط برای زیبایی نیستند و مانند یک فرمول ریاضی دارای فضاهای مجهول هستند که باید توسط بیننده رمزگشایی شوند؛ این خردگرایی ریاضی‌وار در کار زنده‌رودی نشانی روشن از دلبستگی او به فرآیند شکل‌گیری ترکیبی منظم در عین سیالیت گزاره‌هاست که نتیجه‌اش یک نقاشی ناب انتزاعی است.

پانزدهمین دوره حراج تهران، که به آثار هنر مدرن ایران اختصاص داشت، در روز ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۰ در هتل پارسیان آزادی برگزار شد و توانست با فروش تمامی ۸۰ اثر ارائه شده به مبلغ ۱۵۸ میلیارد و ۸۹۰ میلیون تومان، رکورد چشمگیری را در مارکت هنر ایران ثبت کند.

پانزدهمین حراج تهران در حالی عصر روز جمعه ۲۴ دی‌ماه برگزار شد که با توجه به خطرات ناشی از همه‌گیری کرونا و برای رعایت حداکثری پروتکل‌های بهداشتی، با حضور جمع محدودی از مجموعه‌داران و خریداران برگزار شد و برای دنبال‌کنندگان این حراج، بستر آنلاین در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی فراهم شد.

اجرای مراسم چهاردهمین حراج تهران را حسین پاکدل به عهده داشت و تمامی آثار شامل ۵۹ اثر نقاشی، ۸ مجسمه و ۱۳ تابلو نقاشی‌خط، کلیه آثار به فروش رسیدند که مبین استقبال مجموعه‌داران هنری از آفرینش‌های هنرمندان ایرانی و متضمن موفقیت بیشتر هنر ایران است./ایرنا

ارسال نظر
آخرین اخبار